آه از آن یار که نبود خبر از یارانش
داد از آنکس که نباشد غم غمخوارانش
یاری آن نیست که آگاه نباشد از یار
یار باید که بود آگهی از یارانش
زورمندی که گرفتار نشد در همه عمر
چه خبر باشد از احوال گرفتارانش
خفته در خوابگه اطلس دیبا با دوست
نبود آگهی از دیده ی بیدارانش
از طبیبی نتوان جست دوای دل ریش
که نباشد خبر از علت بیمارانش
می پرستی که بود بیخبر از جام الست
چه تفاوت کند از طعنه ی هشیارانش
تیر باران بلا را من مسکین سپرم
وانک شد غرقه نباشد خبر از بارانش
ما دگر نام خریداری یوسف نبریم
که عزیزان جهانند خریدارانش
تا شد از نرگس میگون تو خواجو سرمست
خوابگه نیست برون از در خمّارانش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به درد و رنج تنهایی و غم یارانی اشاره میکند که از حال همدیگر بیخبرند. او میگوید یار واقعی کسی است که از احوال دوستانش آگاه باشد و در غیر این صورت نمیتواند یاری کند. زورمندی که هرگز دچار گرفتاری نشود، نمیتواند دربارهی مشکلات دیگران حرف بزند. همچنین، خواب آلودگی و بیخبری از واقعیتهای اندوهناک از نظر او نکوهش میشود. شاعر میگوید کسی که از درد دیگران خبر نداشته باشد، نمیتواند درمانگر یا یاریدهنده باشد. او به طور کلی بر اهمیت آگاهی و ارتباط میان دوستان تأکید دارد و یادآور میشود که با بیخبری، از طعنهها و مشکلات نمیتوان فرار کرد. در پایان، اشارهای به یوسف و عزیزان دنیا دارد که نشان میدهد کمبود ارتباط و آگاهی میتواند به طور جدی بر روابط تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: آه از آن دوست که از حال دوستانش بیخبر است و از کسی که از مشکلات دیگران هیچ غم نمیخورد.
هوش مصنوعی: دوستی کسی نیست که از حال و احوال دوستانش بیخبر باشد. دوست باید کسی باشد که به خوبی از وضعیت و نیازهای یاران خود آگاه باشد.
هوش مصنوعی: زورمندی که در طول عمرش هرگز به مشکل نیفتاده، چطور میتواند حال و روز کسانی را که در تنگنا هستند درک کند و از آنها خبر داشته باشد؟
هوش مصنوعی: در جایی که فرش نرم و زیبایی به خواب رفته است، دوستانی که بیدارند، از خواب او بیخبرند.
هوش مصنوعی: از یک پزشک نمیتوان درمانی برای دل زخمی یافت، اگر او از علت دردهای بیمارانش آگاه نباشد.
هوش مصنوعی: عشق و شوری در دل دارد، اما از حقیقت و واقعیتهای عمیق زندگی بیخبر است. او به چالشها و انتقادات هوشیاران اهمیت نمیدهد و برایش فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: من، در حالی که فقیر و بیچارهام، باران مصیبتها را به دوش میکشم و نمیخواهم که کسی از شدت این باران چیزی بفهمد و غرق شود.
هوش مصنوعی: ما دیگر به خرید یوسف نیازی نداریم، زیرا کسانی هستند که در جهان به دنبال او هستند و او را ارزشمند میدانند.
هوش مصنوعی: تا هنگامی که چشم نرگسگونه تو مرا مست کرده، خوابگاهی وجود ندارد که از در آن بیرون شوم و به مکان خمّارانی بروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.