ناوکزن سینهها شود مژگانت
افسونگر دردها شود مرجانت
چون درد بدید، آن لبِ افسونخوانت
از دست لبت گریخت در دندانت
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
ناوکزن سینهها شود مژگانت
افسونگر دردها شود مرجانت
چون درد بدید، آن لبِ افسونخوانت
از دست لبت گریخت در دندانت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای راحت جان ما ز دو مرجانت
رنج دل ما زچشم پر دستانت
ما راکه جراحت است بر سینه و دل
بر سینه ز تیر و بر دل از پیکانَت
از خوی تو خستهایم و از هجرانت
در دست تو عاجزیم و در دستانت
نوش از کف تو مزیم و از مرجانت
در از لب تو چینم و از دندانت
چون نیست، گر از پیش روی، پیشانت
ور راه ز پس قطع کنی پایانت
صد راه ز هر ذرّه همی برخیزد
تا خود به کدام ره درافتد جانت
ای قبّه ی عرش گوشه ی ایوانت
دندان پلنگ بر کند سگبانت
عنقای سپهر صید گیر مگست
بازوی چنار بشکند فرمانت
ساقی که هلاکم ز غم هجرانت
هر جا که روی دست من و دامانت
رفتی هزار دل هلاک از غم تست
باز آی که صد هزار جان قربانت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.