گنجور

 
 
 
امیر معزی

ای راحت جان ما ز دو مرجانت

رنج دل ما زچشم پر دستانت

ما راکه جراحت است بر سینه و دل

بر سینه ز تیر و بر دل از پیکانَت

خاقانی

از خوی تو خسته‌ایم و از هجرانت

در دست تو عاجزیم و در دستانت

نوش از کف تو مزیم و از مرجانت

در از لب تو چینم و از دندانت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
عطار

چون آینه پشت و رو شود یکسانت

هم این ماند همان، نه این نه آنت

امروز چنانکه جانْت در جسم گم است

فردا جسم تو گم شود در جانت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
خواجوی کرمانی

ای قبّه ی عرش گوشه ی ایوانت

دندان پلنگ بر کند سگبانت

عنقای سپهر صید گیر مگست

بازوی چنار بشکند فرمانت

اهلی شیرازی

ساقی که هلاکم ز غم هجرانت

هر جا که روی دست من و دامانت

رفتی هزار دل هلاک از غم تست

باز آی که صد هزار جان قربانت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه