گنجور

 
 
 
امیر معزی

ای راحت جان ما ز دو مرجانت

رنج دل ما زچشم پر دستانت

ما راکه جراحت است بر سینه و دل

بر سینه ز تیر و بر دل از پیکانَت

خاقانی

ناوک زن سینه‌ها شود مژگانت

افسون‌گر دردها شود مرجانت

چون درد بدید آن لب افسون خوانت

از دست لبت گریخت در دندانت

عطار

چون نیست، گر از پیش روی، پیشانت

ور راه ز پس قطع کنی پایانت

صد راه ز هر ذرّه همی برخیزد

تا خود به کدام ره درافتد جانت

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
خواجوی کرمانی

ای قبّه ی عرش گوشه ی ایوانت

دندان پلنگ بر کند سگبانت

عنقای سپهر صید گیر مگست

بازوی چنار بشکند فرمانت

اهلی شیرازی

ساقی که هلاکم ز غم هجرانت

هر جا که روی دست من و دامانت

رفتی هزار دل هلاک از غم تست

باز آی که صد هزار جان قربانت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه