گنجور

 
 
 
کمال‌الدین اسماعیل

ای من ز تواندوخته صد خرمن غم

بر راه تو دل نشسته بر روزن غم

بی من تو کشان دامن شادی در پای

من بی تو کشیده پای در دامن غم

میرداماد

گفتم روم از عشق تو در معدن غم

یاقوت روان گذارم اندر تن غم

خود خرمن عمر کنون از غم تو

در خوشه همین نهان کند خرمن غم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه