زین اشارت که کرد خاقانی
سرفراز است بلکه تاجوَر است
پشت خم راست دل به خدمت تو
همچو نون و القلم همه کمر است
بختم از سرنگونیِ قلمش
چون سخنهای او بلندسر است
سیم و شکّر فرستم و خجلم
که چرا دسترس همین قَدَر است
شعر گفتم به قدرِ سیم و شکر
مختصر عذرخواهِ مختصر است
شکر و سیم پیش همّتِ او
از من و شعر شرمسارتر است
خود دل و طبع او ز سیم و شکر
کانِ طَمغاج و باغِ شوشتر است
سیم و سنگ است پیشِ دیدهٔ آنک
هر تراشش ز کلکِ او گهر است
اتّصالِ نجومِ خاطر او
فیضِ طبعِ مرا نویدگر است
زین سپس ابروار پاشم جان
این قَدَر فتحِ بابِ ماحضر است
تا ابد نامِ او بر افسرِ عقل
مهر بر سیم و نقش بر حجر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر چه خواهیکنیکه حکم تراست
زآنکه حکمت ورای چون و چراست
تا زمین زیر گنبد خضراست
بی جهانیان جهان نیاید راست
طفل اشکم مدام در نظر است
چه توان کرد؟ پارهٔ جگر است
میرود یار و مدعی از پی
خوب و زشت زمانه در گذر است
نیکویی کن شها که در عالم
نام شاهان به نیکویی سمر است
یک صحیفه ز نام نیک ترا
بهتر از صد خزانه گهر است
هیچ نعمت چو زندگانی نیست
به خوشی نزد هر که جا نور است
منم آن کسی که زندگانی من
بی تو از روز مرگ تلخ تر است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.