گنجور

 
خاقانی

بس کن خاقانیا ز مدحت دونان

تا ز سگان خلق شیر شرزه نجویی

تا به چنین لفظ نام سفله نرانی

ز آب خضر کام مار گَرزه نشویی

هر زه واحسنت هرزه بود که گفتی

نذر کن اکنون که بیش هرزه نگویی

 
 
 
عراقی

در این ره گر بترک خود بگوئی

یقین گردد ترا کو تو، تو اوئی

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه