بس کن خاقانیا ز مدحت دونان
تا ز سگان خلق شیر شرزه نجویی
تا به چنین لفظ نام سفله نرانی
ز آب خضر کام مار گَرزه نشویی
هر زه واحسنت هرزه بود که گفتی
نذر کن اکنون که بیش هرزه نگویی