گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

تا به ارمن رسیده‌ام بر من

اهل ارمن روان می‌افشانند

خاصه همسایگان نسطوری

که مرا عیسی دوم خوانند

عیسی و چرخ چارم انگارند

کز من و جان من سخن رانند

بحر ارجیش را به معنی آب

غرقهٔ بحر خاطرم دانند

چه عجب گر ز بحر خاطر من

بحر ارجیش عذب گردانند

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
مسعود سعد سلمان

بندگان تو زار و گریانند

زار هر ساعتی تو را خوانند

چفته بالا و خسته رخسارند

کوفته مغز و سوخته جانند

تا شبیخون زده ست بر تو اجل

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
انوری

عالمی در ره تو حیرانند

پیش و پس هیچ ره نمی‌دانند

عقل و فهم ارچه هر دو تیزروند

چون به کارت رسند درمانند

جان و دل گرچه عزتی دارند

[...]

نظامی عروضی

در جهان سه نظامیئیم ای شاه

که جهانی ز ما به افغانند

من به ورساد پیش تخت شهم

و آن دو در مرو پیش سلطانند

به حقیقت که در سخن امروز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه