گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
خاقانی

یارب از عشق چه سرمستم و بی‌خویشتنم

دست گیریدم تا دست به زلفش نزنم

گر به میدان رود آن بت مگذارید دمی

بو که هشیار شوم برگ نثاری بکنم

نگذارم که جهانی به جمالش نگرند

شوم از خون جگر پرده به پیشش بتنم

یا مرا بر در میخانهٔ آن ماه برید

که خمار من از آنجاست هم آنجا شکنم

صورت من همه او شد صفت من همه او

لاجرم کس من و ما نشنود اندر سخنم

نزنم هیچ دری تام نگویند آن کیست

چو بگویند مرا باید گفتن که منم

نیم جان دارم و جان سایه ندارد به زمین

من به جان می‌زیم و سایهٔ جان است تنم

از ضعیفی که تنم هست نهان گشته چنانک

سال‌ها هست که در آرزوی خویشتنم

گر مرا پرسی و چیزی به تو آواز دهد

آن نه خاقانی باشد، که بود پیرهنم

 
 
 
منوچهری

رزبان گفت که این مخرقه باور نکنم

تا به تیغ حنفی گردن هر یک نزنم

تا شکمشان ندرم، تا سرشان برنکنم

تا به خونشان نشود معصفری پیرهنم

سوزنی سمرقندی

ای خداوند یکی شاعر ساده سخنم

بمزاح است گشاده همه ساله دهنم

با ندیمان تو عشرت زنم و ربح کنم

نه ندیمان تو . . . لند و بدیشان شکنم

بلکه خود را بندیمان تو می برفکنم

[...]

سید حسن غزنوی

دوستکامی که در آفاق چنان نیست منم

زانکه پرورده مخدوم زمانه حسنم

بلبل نعمت فضلم چو علی وچه عجب

که شکفته است گل خلق نبی در چمنم

این کم از شعر عمادیست اگر با شش ماه

[...]

عطار

چون ندارم سر یک موی خبر زانچه منم

بی خبر عمر به سر می‌برم و دم نزنم

نا پدیدار شود در بر من هر دو جهان

گر پدیدار شود یک سر مو زانچه منم

مشکل این است که از خویشتنم نیست خبر

[...]

اثیر اخسیکتی

باز بر اوج سخن تازم و موجی بزنم

زانکه چون ابر گرانبار دفین عدنم

گرچه رخشم برمیده است در این پهنه ملک

شاه داند که به میدان هنر تهمتنم

چیست در جیب و سر آستی و همت من

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اثیر اخسیکتی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه