وه چه خوش است گلشن و باد خوش بهاریش
لاله و داغ آتشین، سنبل و بیقراریش
سرو سهی به بوستان یاد قد تو میکند
هر نفسی که میزند دم ز نوا قناریش
سنبل بی قرار تو می ببرد قرار من
تا ز نسیم بشنوم قصه بیقراریش
در چمن و در انجمن جمله بود ز عشق تو،
بلبل و بیقراریش، عاشق و دلفکاریش
از غم و شادی جهان گوشه گزیده ایم ما
گل رخ و بی وفایی اش، دلبر و غمگساریش
گر بزنی تو بر جگر، تیر هلاکم ای پسر،
زخم تو را بود سپر، سینه و زخم کاریش
دوش همی به عشوه ها، گفت بنال افسرا،
بلبل مست شد کجا زمزمه اختیاریش؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.