پیوسته کنی تو از غم من شادی
چندانکه من از بندگیت آزادی
پس تو هم گله کنی و من آزادی
شاگرد که ای بتابد ین استادی؟
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
پیوسته کنی تو از غم من شادی
چندانکه من از بندگیت آزادی
پس تو هم گله کنی و من آزادی
شاگرد که ای بتابد ین استادی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر از رابطهای عمیق و متقابل بین عشق و آزادی صحبت میکند. او میگوید که اگر تو (عشق) باعث شادابی من میشوی، من نیز به خاطر عشق به تو احساس آزادی میکنم. بنابراین، اگر تو از چیزی گله کنی، من هم آزادی خود را به خاطر عشق به تو از دست میدهم. این رابطه شبیه به رابطهای است که بین معلم و شاگرد وجود دارد، که در آن هر دو بسته به یکدیگرند.
هوش مصنوعی: تو هر چه از غم من برمیکنی، شادی میسازی، به اندازهای که من از بندگیات رهایی مییابم.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به این دارد که اگر تو هم شکایت کنی، من نیز از آزادیام در یادگیری و تدریس به تو میگویم. به عبارت دیگر، در این رابطه، هر دو طرف احساساتی و مشغول به فکر و بحث هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترک بگنجه از کجا افتادی
کاندر دل و جان من فکندی شادی
یک بوسه مرا به مستی اندر دادی
ای ترک همیشه مست و خرم بادی
ای دولت هند را جمالی دادی
ای شادی زین قبل به غایت شادی
ای چرخ تو در دهان عالم دادی
کای دولت شیرزاد باقی بادی
ای دست زمانه بسته از بیدادی
وز دست گشاده داد بخشش دادی
تا بندهٔ تو شدم ز غم آزادم
از بندگی توام مباد آزادی
گر شعر در مراد میبگشادی
یا کار کسی به شعر نوری دادی
آخر به سه چار خدمتم صدر جهان
از ملک چنان یک صله بفرستادی
تن زود بخواری ای جلب بنهادی
وز گفته خویش نیک باز استادی
گفتی خسبم در آب و نم در ندهم
بر خاک بخفتی و نم اندر دادی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.