گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

من بودم دوش و یار سیمین تن من

جمعی ز نشاط و عیش پیرامن من

ایشان همّه صبحدم پراگنده شدند

جز خون جگر که ماند بر دامن من

 
sunny dark_mode