هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد و غم خود میگوید و از دیگران میخواهد که به حال او توجه کنند. او با اشاره به اینکه غم او دیده نشده، از دیگران میخواهد تا درک کنند که چه دردی را تحمل میکند. در پایان، آرزو دارد که شاید این درد و رنج او باعث شود دل کسی برای او بسوزد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از درد و غم خود میگوید و از دیگران میخواهد که به حال او توجه کنند. او با اشاره به اینکه غم او دیده نشده، از دیگران میخواهد تا درک کنند که چه دردی را تحمل میکند. در پایان، آرزو دارد که شاید این درد و رنج او باعث شود دل کسی برای او بسوزد.
هوش مصنوعی: ای کسی که هیچگاه غم نخوردهای، چرا از غم من نمیپرسی و از حال و روز من خبر نمیگیری؟
هوش مصنوعی: یک بار در این بدن، خود را به آتش میکشم تا دل تو بر این جسم من بسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه تراست عار از دیدن من
مهرت باشد بجای جان در تن من
آن دست نگار بسته خواهم که زنی
با خون هزار کشته در گردن من
بگرفت شها قضای بد دامن من
تا لشکر غم نشست پیرامن من
گر خست به تیر تو دل روشن من
بخت تو نگاه داشت جان در تن من
دانی که سر کوی تو بد معدن من
دانی که بنا کام بد این رفتن من
تا بشنودم کاهوی شیرافکن من
ماتم زده شد چون دل بیمسکن من
حقا و به جان او که جان در تن من
بنشست به ماتم دل روشن من
شمع آمد و گفت: چون منم دشمنِ من
کوکس که به گازی ببُرد گردنِ من
گر بُکْشَنْدم تنم بماند زنده
ور زنده بمانم بنماند تنِ من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.