گنجور

 
 
 
عین‌القضات همدانی

معشوق اگر بلطف در کار شود

با عاشق خسته تا در بار شود

معشوق شود عاشق و بی زحمت خود

در عالم او قابل دیدار شود

مولانا

هرچیز که بسیار شود خوار شود

گر خوار شود به خانهٔ پار شود

گر سیر شود از همه بیزار شود

یارش به بهای جان خریدار شود

جلال عضد

هرکس که قرین من غمخوار شود

از نالۀ زار من دل افگار شود

ترسم که طبیب چون بیاید بر من

درد دل من بیند و بیمار شود

اهلی شیرازی

بی تجربه به هر کی با یکی یار شود

گر شاه بود ز بنده بیزار شود

هر چند که زر عزیز شد اهل نظر

چون بر محکش زند خریدار شود

قدسی مشهدی

عزمت چه شود به سعی اگر یار شود

طاقت برمد چو شوق بسیار شود

خواهم که در آغوش کشم بی‌خبرت

تا مژده آمدن خبردار شود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه