گنجور

 
 
 
عین‌القضات همدانی

معشوق اگر بلطف در کار شود

با عاشق خسته تا در بار شود

معشوق شود عاشق و بی زحمت خود

در عالم او قابل دیدار شود

کمال‌الدین اسماعیل

چون نرگس نیم خفته بیدار شود

بر یک قدمش دو سر پدیدار شود

چون مشعلۀ دو سر که بفروزندش

وز جنبش باد سر نکونسار شود

مولانا

هرچیز که بسیار شود خوار شود

گر خوار شود به خانهٔ پار شود

گر سیر شود از همه بیزار شود

یارش به بهای جان خریدار شود

جلال عضد

هرکس که قرین من غمخوار شود

از نالۀ زار من دل افگار شود

ترسم که طبیب چون بیاید بر من

درد دل من بیند و بیمار شود

قدسی مشهدی

عزمت چه شود به سعی اگر یار شود

طاقت برمد چو شوق بسیار شود

خواهم که در آغوش کشم بی‌خبرت

تا مژده آمدن خبردار شود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه