گرچه کرمت ز من عنان باز گرفت
دل دوستی ترا بجان باز گرفت
شهری همه در زبان گرفتند مرا
کز من قلمت چرا زبان باز گرفت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
گرچه کرمت ز من عنان باز گرفت
دل دوستی ترا بجان باز گرفت
شهری همه در زبان گرفتند مرا
کز من قلمت چرا زبان باز گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربهای غمانگیز و دل شکسته سخن میگوید. او احساس میکند که محبت و دوستی محبوبش را از او گرفتهاند و این موضوع باعث ناراحتیاش شده است. او به نوعی در اسارت کلمات و احساسات خود به سر میبرد و از اینکه چرا محبوبش در بیان احساساتش نسبت به او سکوت کرده، ناراحت است.
هوش مصنوعی: هرچند که ای مهربان، کنترل محبتت را از من گرفتهای، اما دل من هنوز به دوستیات وابسته است.
هوش مصنوعی: در یک شهر، همه دربارهام صحبت کردند و من از آنجا که قلمم نتوانست گفتار مرا بیان کند، زبانم را از دست دادم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.