وقت سحرش چو عزم رفتن بگرفت
دلرا غم جان رفته دامن بگرفت
اشکم بدوید تابگیرد راهش
در وی نرسید و دامن من بگرفت
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
وقت سحرش چو عزم رفتن بگرفت
دلرا غم جان رفته دامن بگرفت
اشکم بدوید تابگیرد راهش
در وی نرسید و دامن من بگرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از لحظهی سحر و آغاز سفر گوینده صحبت میکند. وقتی وقت رفتن فرامیرسد، دلش از غم فراق میسوزد. او اشک میریزد و سعی میکند که به معشوق برسد، ولی در نهایت از او دور میشود و غم جدایی را در دلش حس میکند.
هوش مصنوعی: هنگام سحر، وقتی تصمیم به رفتن گرفت، دل را غم جدایی از جان در چنگ خود گرفت.
هوش مصنوعی: اشک من به راه او میریزد، اما نمیتوانم به او برسم و در همین حال، دامن من را میگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.