گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

صدرا ما ثل رضیّ دین که بتحقیق

مثل تو در روزگار شخص دگر نیست

نیک دعا گوی تست خادم مخلص

گرچه مرا ورا به خدمت تو خطر نیست

روشنی حال من ز صبح طلب کن

گرز صفای ضمیر منت خبر نیست

می دهمت سال و مه صداع زهر نوع

زان که مرا از عنایت تو گزر نیست

گرچه مرا از تغافل تو زیانست

هست غم غفلت و مرا غم زر نیست

هم تو غم کار من بخور که درین عهد

جز تو کسی را نظر بر اهل هنر نیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode