مرا اسبیست الحق این چنین اسب
زیان مال و نقص جاه باشد
همه تن استخوان چون اسب عاجست
که در شطرنج جفت شاه باشد
چو دیواریست بر روی بلندی
که خود دیوار من کوتاه باشد
ز روی آنکه اندر وی تحّرک
به زور و حیلت و اکراه باشد
تو دیدی جانور هرگز که او را
غذای از باد و اب از چاه باشد
بگیرد راه چون بروی نشینم
چو دیواری که اندر راه باشد
بدو گفتم بجنب آخر که جنبش
بدیوار اندر و گه گاه باشد
مرا گفتا که در دیوار جنبش
از آن باشد که در وی کاه باشد
تو کاهم ده اگر من بر نپّرم
ترا با من عتاب آنگاه باشد
خلل کردست دیوارت نگه دار
که افتادنش از ناگاه باشد
تو از من بی گناه آخر چه خواهی ؟
بکش، تا مردنم یک راه باشد
مرا هر سال شش ماهست روزه
شما را روزه خود یک ماه باشد
بفریادم رسد صدر زمانه
اگر از حال من آگاه باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی دانست کاین آن گاه باشد
که ارکانش فرود ماه باشد
کسی را کان چنان دلخواه باشد
همه جائی تماشاگاه باشد
اگر فرزند من آگاه باشد
مرا فردا شفاعت خواه باشد
بداند، هر که او آگاه باشد
که دلها را به دلها راه باشد
امیری کو سزای گاه باشد
محمد بیک ارغونشاه باشد
جهانداری که از اورنگ شاهی
چو بر گردون گردان ماه باشد
قبا گر ز اطلس گردونش دوزند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.