نام تو بر زبان من باشد
شکر اندر دهان من باشد
ای خوشا زندگی که من دارم
اگر آن لعل جان من باشد
ندهم بوسه جز که بر لب خویش
گر دهان تو زان من باشد
عاشق زلف و فتنۀ رویت
هر که باشد بسان من باشد
آنکه گوش فلک کند سوراخ
حلقهای فغان من باشد
و آنکه تا جاودان بخواهد ماند
در جهان داستان من باشد
گفتم: آن دل که از منش داری
گر نباشد زیان من باشد
گفت: جایی نمی رود دل تو
ور رود در ضمان من باشد
در سر آستینت ار نبود
بر در آستان من باشد
خانگی دوش با دلم می گفت
غم که از دوستان من باشد
که مرا وصل گفت: باز مگرد
از فلان تا نشان من باشد
غزلکهای این چنین موزمون
بیشتر در قبان من باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دین و دنیا از آن من باشد
اگر او دلستان من باشد
دارم از جان خویش دوسترش
اگر آن دوست جان من باشد
آن حلاوت که در لبست او را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.