سوز عشقت جگر همی سوزد
تاب رویت نظر همی سوزد
تو چه دانی ؟که آتش رخ تو
نظر اندر بصر همی سوزد
هر چه از دیده بیش ریزم آب
دل مسکین بتر همی سوزد
آنچنان سوخته جگر شده ام
که دلم بر جگر همی سوزد
غم تو هر چه یابد از دل و جان
همه در یکدگر همی سوزد
همچو شمعی در آب دیده دلم
هر شبی تا سحر همی سوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.