ای مرا کرده مشوّش زلفت
وی ز گل ساخته مفرش زلفت
تا که در خسته دل ما پیوست
نیست خالی ز کشاکش زلفت
شد ز بیماری چشمت آگاه
هست از آن روی بر آتش زلفت
روز خوش را دل من شب خوش کرد
تا که او راست شب خوش زلفت
نور خورشید نهان شد چو فکند
سایه یی بر رخ مه وش زلفت
آن چه خطّست که گویی که بمشک
سیم را کرد منقش زلفت
گفتم ان زلف بگیرم یک شب
گشت از اندیشه مشوّش زلفت
گرز حال دل من می پرسی
آنک آنک سوی خودکشی زلفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیر عمیق و جذاب زلف محبوب بر دل و روح شاعر است. شاعر از زیبایی و دلمشغولیهای ناشی از زلف محبوب میگوید. او احساسات خود را از بیمار شدن ناشی از دلباختگی، شبهای خوشی که به خاطر محبوب دارد و غم و شوقی که زلف محبوب در دلش به وجود میآورد، بیان میکند. شعر نشاندهنده کشش و دلبستگی شدید به محبوب است که به نوعی ناراحتی و سردرگمی نیز منجر میشود.
هوش مصنوعی: ای زلف تو که مثل گل است، با زیباییاش دل مرا آشفت کرده است.
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل ما از عشق تو خالی نشده، زلفهای تو همچنان با کشمکش و درگیری همراه است.
هوش مصنوعی: از بیماری چشمانت آگاه شدم، اما بر آن آتش زلفت چهرهام را میپوشانم.
هوش مصنوعی: دل من با یاد تو، روزهای خوش و زیبای زندگی را به شبهای دلگیر تبدیل کرده است، چون وقتی به یاد زلفهای شبنمای تو میافتم، همهچیز برایم به یاد شبهای خوش میآید.
هوش مصنوعی: خورشید پنهان شد زمانی که سایهای بر چهره زیبا و موهای تو افتاد.
هوش مصنوعی: آن چه نوشتهای مانند خطی است که زلفهای تو را به زیبایی با مشک و نقره تزیین کرده است.
هوش مصنوعی: گفتم یک شب زلف تو را بگیرم، اما این اندیشه نا آرام زلفت مرا به خود مشغول کرد.
هوش مصنوعی: اگر از حال دلم میپرسی، بدان که به سمت خودکشی زلفهایت میروم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.