بازم لباس صبر به صد پاره کردهای
بازم ز کوی عافیت آواره کردهای
ترسم خجل شوی اگرت آورم بروی
آن جورها که بر من بیچاره کردهای
هرچ آسمان به خنجر مرّیخ میکند
تو در زمین به غمزهٔ خونخواره کردهای
خود با دل تو لابۀ ما سودمند نیست
گویی به رغم ما دلی از خاره کردهای
گویند رستخیز به هم برزند جهان
این بازیی ات خود که تو صدباره کردهای
کو داد و داوری؟ که کنم بر تو من درست
تا بیسبب چرا دل من پاره کردهای
گفتی که رایگان غم من میخوری نه بس
الحق تو این شگرفی همواره کردهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.