لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
 
 
پرسش‌های پرتکرار
صائب

هرکس که از رخ تو نظر آب می‌دهد

خرمن به برق و خانه به سیلاب می‌دهد

در خون یک جهان دل بی‌تاب می‌رود

مشاطه‌ای که زلف ترا تاب می‌دهد

صیدی که بی‌قراری وحشت کشیده است

[...]

آشفتهٔ شیرازی

این زنده‌رود دیده ز بس آب می‌دهد

ناچار هرچه هست به سیلاب می‌دهد

لنگر فکن به میکده این یک دو روز عمر

دوران چو کشتی تو به غرقاب می‌دهد

دل دردمند عشق و شفاخانه لبت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه