صبح شکفتگی ز شفق کم بهاتر است
خو کن به گریه، خنده ز گل بیوفاتر است
رسم رهش ز همت اهل جهان مخواه
طفلاند و دستشان به دهن آشناتر است
ما اجر از عبادت ناکرده میبریم
هر طاعتی که فوت شود بیریاتر است
در باغ دهر از خنکیهای روزگار
هر جا سموم بیش وزد خوش هواتر است
بر ساز بخت تار کشیده است عنکبوت
طنبور ما ز دست تهی بینواتر است
لخت جگر به کوی تو نگرفت قدر اشک
آتش ز آب در همه جا کمبهاتر است
دیدم کلیم، فقر غنی، کلبهٔ فقیر
ویرانهٔ جنون ز همه دلگشاتر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از گفتگو اشاره به دل آشناتر است
ابروی او ز چشم سیه خوش اداتر است
از شخص سایه می گذرد ابتدای روز
زلفش ز قد در اول خوبی رساتر است
قمری چو عندلیب گریان دریده نیست
[...]
بیگانگی، به مشرب ما آشناتر است
خالی ز خلق، مجلس ما دلگشاتر است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.