ننشستن نقش امید، از نقش بد بسیار به
آئینه را عریان تنی، از جامه زنگار به
غواص تا دم می زند گوهر نمی آید بکف
گوهرشناس ار کس بود خاموشی از گفتار به
هر لب که بی آهی بود، کم از لب چاهی بود
چشمی که نبود خونفشان از رخنه دیوار به
گر ذره کامل بود، به ز آفتاب ناقص است
گر نیمه باشد خم ز می، زو ساغر سرشار به
سر رابود ربط دگر با می کدو شاید بود
گر گنج قارون باشدت در رهن می دستار به
همت بطاقی نه کز آن، دستت نباشد نارسا
پرواز چون کوته بود، صد بار از آن رفتار به
دلخسته هجر ترا، از وصل می باید دوا
ای چاره ساز از برگ گل، مرهم بزخم خار به
کاری ز مستی در جهان بهتر نمی باشد ولی
آنهم مکرر می شود، بیکاری از هر کار به
نتوان کلیم از وصل می دلشاد در غربت شدن
گر می کشی داری هوس در خانه خمار به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به نقش امید و تأثیر آن بر زندگی اشاره میکند. او میگوید که نشستن و ناامیدی، مانند آینهای عریان است که هیچ زیبایی ندارد. انسان اگر بخواهد گوهری را پیدا کند باید در تلاش باشد و از سکوت و خاموشی دوری کند. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که برخی افراد بدون احساس، مانند چاه بدون آب هستند. شاعر تأکید میکند که حتی اگر انسان به نظر کامل بیاید، اما اگر از نور و عشق بیبهره باشد، چیزی از کف میدهد. در نهایت، او از درد هجری صحبت میکند که باید با عشق و وصال درمان شود و بیان میکند که پر کردن جای خالی عشق با کارهای بیهدف فقط انسان را به افسردگی میکشاند.
هوش مصنوعی: امیدهایمان نباید تحت تأثیر نقشهای بد قرار بگیرد، مانند اینکه در آینه تصویر عریان کسی را ببینیم که لباسی زنگ زده بر تن دارد.
هوش مصنوعی: غواص تا زمانی که به عمق آب نرود، نمیتواند جواهر را به دست آورد؛ و اگر کسی گوهرشناس باشد، باید از سخن گفتن خاموش باشد.
هوش مصنوعی: هر لبی که بدون حسرت یا غم باشد، تفاوتی با لب چاه ندارد. همچنین، چشمی که نتواند اشک بریزد، مانند دیواری است که در آن شکاف وجود دارد و چیزی از آن بیرون نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر ذرهای به کمال برسد، هنوز از آفتاب ناقصتر خواهد بود و اگر نیمه باشد، مانند جامی پر از شراب است که خم آن را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: سر تو به میکدو وابسته است و شاید به همین خاطر اگر گنج قارون را هم داشته باشی، هنوز باید می را در رهن بگذاری.
هوش مصنوعی: اگر تلاش و همت تو بر قلهها باشد، هرگز دستت به چیزهایی که نمیتوانی به آنها دست یابی، نمیرسد. پرواز تو اگر کوتاه باشد، نشاندهنده این است که بارها از آن رویکرد دوری کردهای.
هوش مصنوعی: دل من از دوری تو خسته و بیمار شده است و برای درمان این درد، تنها از وصل تو چارهای میجویم. ای کسی که میتوانی کمک کنی، مانند مرهمی که بر زخمهای خار میزند، بر دلشکستهام بگذر.
هوش مصنوعی: در دنیا کاری بهتر از کارهایی که در حالت مستی انجام میشود وجود ندارد، اما این کارها همواره تکرار میشوند. بیکاری از هر نوع کار بهتری است.
هوش مصنوعی: کلیم نمیتواند از پیوند با معشوق در دل خوشی کند در حالیکه در غربت به سر میبرد. اگر دچار عشق و شوق به میخانهای میشوی، در آنجا نیز حال خوشی نخواهی داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.