همتی کو که دلان از عیش جهان بردارم
گل به بلبل دهم و برگ خزان بردارم
نخل بالای تو آن شعله خاشاک وجود
بکنار آرم و خود را زمیان بردارم
هر نفس جستن آن موی میان آسان نیست
گم شود یکدم اگر دست از آن بردارم
توبه کردم زمی و روح غذا می خواهد
مشتی از خاک در شیر مغان بردارم
از جهان قسمتم این دست و دل تنگ بسست
دیده حسرت از آن کنج دهان بردارم
حرص می رطل گران خواهد و از ضعف خمار
پنبه از شیشه بدست دگران بردارم
در ره عشق که هر جاده دم مار بود
هر کجا پای نهم دست زجان بردارم
تیر جور فلکم کشت ازین کهنه کمان
قدرتی کو که زه کاهکشان بردارم
چون سخن فهمی و فریادرسی نیست کلیم
چه عبث مهر خموشی ز دهان بردارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلتنگی و آرزوی رهایی از غم و افسوس سخن میگوید. او میخواهد از لذتهای زودگذر دنیا دست بردارد و به چیزی ژرفتر و پایدارتر دست یابد. شاعر با استعاراتی چون نخل و شعله، به تلاش برای ترک وابستگیهای دنیوی اشاره میکند. همچنین، او با تأکید بر سختیهای عشق و مشکلات موجود در زندگی، به احساس تنهایی و فقدان یاری نیز پرداخته و در نهایت به ناامیدی از عدم وجود کسی برای فریادرسی اشاره میکند. در مجموع، شعر بیانگر کشمکشهای روحی و جستجوی حقیقت در میان دردها و غمهای زندگی است.
هوش مصنوعی: کسی که بخواهد دلها را از لذتهای دنیوی دور کند، باید تلاشی کند تا به بلبل، گل بدهد و برگهای خزان را از زمین بردارد.
هوش مصنوعی: من در کنار تو مانند شعلهای هستم که از علفهای خشک جدا میشوم و خود را از میان آنها خارج میکنم.
هوش مصنوعی: در هر لحظه گرفتن آن موی میان کار سادهای نیست؛ یک لحظه اگر از آن دست بکشم، ممکن است گم شود.
هوش مصنوعی: من از زندگی مادی گذر کردهام و روح من به خوراکی دیگر نیاز دارد. میخواهم اندکی از خاک در جام شراب حکمت بزنم.
هوش مصنوعی: در زندگی من، این دل و دست ناتوانی نصیبم شده است و از آنجا که همیشه حسرت میخورم، نمیتوانم ناامیدیام را پنهان کنم.
هوش مصنوعی: آدمی که به دنبال دنیا و مال و ثروت باشد، مانند کسی است که از ناتوانی یا سستی خود با حریص بودن به دنبال چیزهایی میگردد که دست دیگران پیدا میشود. در واقع، او همیشه در تلاش است تا به چیزهای ارزشمند دست یابد، اما در عین حال، ممکن است از ضعفهای خود هم غافل باشد.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر جادهای مملو از خطر و دشواری است، اما من هر کجا که قدم بگذارم، حاضر هستم جانم را فدای آن کنم.
هوش مصنوعی: تیر ظلم و ستمی که به سمت ما پرتاب شده، از این کمان قدیمی نشأت میگیرد و اکنون به دنبال نیرویی هستم که بتوانم زه این کمان ضعیف را بکشم و از آسیبها جلوگیری کنم.
هوش مصنوعی: وقتی که سخن و حرفی که میزنم فهمیده نمیشود و کسی نیست که به من کمک کند، چرا بیهوده دهانم را باز کنم و حرف بزنم؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.