هم جفای دوستان هم جور دشمن میکشم
هرکه از هر جا برآرد تیغ گردن میکشم
پهلوی چرب غنا ارزانی دونهمتان
من ز خاک آستان فقر روغن میکشم
چند باشم شعله هر گلخنی دیگر چو داغ
بر در دل مینشینم پا به دامن میکشم
بس که از ذوق خموشی دم زدن دشوار شد
هر نفس کز دل کشم پیکانی از تن میکشم
شرم بادم دارم ار سرمایه از دشمن دریغ
برق را دامن همیگیرم به خرمن میکشم
در نظر شاخ گلی دارم که در هر سرزمین
رنگ میریزم زاشک و طرح گلشن میکشم
خار را از پا برون میآورم دائم به خار
تا نپنداری درین ره بار سوزن میکشم
وای اگر میماند با ما آنچه شیطان برده است
بار خود میبینم و منت ز رهزن میکشم
بس که با آوارگی خو کردهام دایم کلیم
میخلد خارم به پا گر پا به دامن میکشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد و رنجی که به خاطر دوستان و دشمنانش تحمل میکند صحبت میکند. او به زندگی سخت و فقر اشاره میکند و از اینکه در برابر مشکلات و سختیها، باز هم امید دارد و تلاش میکند، سخن میگوید. شاعر به احساسات درونی خود پرداخته و از خموشی و دشواری بیان احساساتش سخن میگوید. او همچنین به مبارزه با موانع و تلاش برای ترک زندگی پر از درد اشاره میکند. در نهایت، شاعر از تجربه آوارگی و ناخوشنودی اظهار کرده و نشان میدهد که حتی در مشکلات هم به دنبال زیباییها و گلهای زندگی است.
هوش مصنوعی: من از دست بیوفایی دوستان و بدیهای دشمنان رنج میبرم. هر کس که به من تهدیدی کند، از او کوتاه نمیآیم و انتقام میگیرم.
هوش مصنوعی: کنار نشستهام و از جانفشانی دیگران بهرهمند میشوم، در حالی که خودم از فقر و تنگدستی رنج میبرم و به ناچار از خاک فقر روغن بیرون میآورم.
هوش مصنوعی: من چقدر باید در هر گوشهای بسوزم و آتش بزنم، در حالی که درد و غم در دلم جا گرفته است و به خاطر آن، به دامن غم پناه میآورم.
هوش مصنوعی: به دلیل شادی و لذت از سکوت، هر بار که میخواهم چیزی بگویم، دشوار میشود. از دل برمیکشم شعلهای که مانند تیر از وجودم خارج میشود.
هوش مصنوعی: من از شرم از دشمن از خودم نمیتوانم دفاع کنم، اما با تمام قوا تلاش میکنم و در کار و تلاش خودم را به جلو میبرم.
هوش مصنوعی: در ذهنم تصوری از یک گل دارم که در هر جا به رنگهای مختلف تزئین میشود و از اشکهایش، نقش و نگارهای زیبا از باغ گردش میسازم.
هوش مصنوعی: من همیشه خار را از پایم بیرون میآورم تا اینکه نخواهی گمان کنی که در این مسیر برایم درد و رنجی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر آن چیزی که شیطان از ما گرفته بود، پیش ما باقی میماند، بار سنگینی از این وضع را احساس میکنم و در عین حال باید دشواریهای ناشی از خیانت را تحمل کنم.
هوش مصنوعی: من به قدری به زندگی آواره و بیجایی عادت کردهام که انگار همیشه به نوعی در سختی و درد زندگی میکنم. اگر پایم را به حرکت درآورم، مانند خار به پاهایم آسیب میزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با تجرد چون مسیح آزار سوزن میکشم
میکشد سر از گریبان ز آنچه دامن میکشم
کوه آهن پیش ازین بر من سبک چون سایه بود
این زمان از سایهٔ خود کوه آهن میکشم
دانه در زیرزمین ایمن ز تیغ برق نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.