گه گهر گه شرر از دیده تر یافته ام
من هم از برق وهم از برق و هم از ابر نظر یافته ام
تا که از پای فتادم زهمه در پیشم
پا براه تو اگر باخته پر یافته ام
پیش پا را نتواند ز سیه روزی دید
در کف هر که چراغی ز هنر یافته ام
بر سرم گل شود از سوز درون خاکستر
می توان یافت که از شمع نظر یافته ام
گر عسس کرد رها محتسبم می گیرد
تا ز کیفیت چشم تو خبر یافته ام
در بیابان طل از اثر گرم روی
صدف آبله را پر ز شرر یافته ام
در مصافی که سرم را سپر از تسلیم است
گر سکندر طرفم گشته ظفر یافته ام
فقر را بسکه قناعت بنظر شیرین کرد
دست ار تنگ بود تنگ شکر یافته ام
راز هر سینه به بینم چو می از شیشه کلیم
ز در میکده تا کحل بصر یافته ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.