دوران زکار بسته اگر عقده وا کند
دست شکسته را ببریدن دوا کند
بسیار کفش آبله ها پاره می شود
تا کس سراغ آن گهر بی بها کند
زاهد زبس بمکتب تعلیم کودنست
استاد خواهد ار همه کسب هوا کند
تا چند دست بر سر و پایم بگل بود
عیش آن بود که عاشق بیدست و پا کند
هر جا که مستمع بسخن دیر می رسد
بگذار تا زبان خموشی ادا کند
بر روی شاهد سخن ابروی دلکشی است
آرایشی که ناخن دخل بجا کند
لب تشنه تا بچاه نیفتد نیابد آب
میراب روزگار چو حاجت روا کند
ناصح نمی توان بفسون دل ازو برید
کس چون سپند سوخته ز آتش جدا کند
افتاده ام ز دیده روشندلان کلیم
از دیدن من آینه رو بر قفا کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شامل اشعاری است که به بیان احساسات و تفکرات عمیق شاعر درباره زندگی، عشق، و آموزش میپردازد. شاعر از دردها و رنجهای ناشی از زندگی سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که اگر انسان دچار مشکلاتی باشد، بهتر است به جای درمان ساده، به عمق مشکلات بپردازد. همچنین، او از بیفایده بودن برخی آموزهها و دستورات در زندگی حرف میزند و نشان میدهد که تنها عشق و ارتباطات واقعی میتوانند انسان را به آرامش برسانند. در نهایت، او به حسرت و ناکامیهای خود و ناتوانی در برقراری ارتباط عمیق با دیگران اشاره میکند.
هوش مصنوعی: اگر زمانه به کارها پایان ببخشد و مشکلات حل شود، درد و رنجی که بر اثر شکستگی به وجود آمده، به سادگی درمان خواهد شد.
هوش مصنوعی: برای یافتن چیز باارزشی، باید سختیها و مشکلات زیادی را تحمل کرد و در این مسیر، آسیبها و ناکامیها طبیعی است. بسیاری از افراد تمایل ندارند به دنبال ارزشها بروند و تا زمانی که سختیها را تجربه نکنند، به اهمیت آن چیزها پی نخواهند برد.
هوش مصنوعی: زاهد بهقدری در یادگیری و تعلیم ناتوان است که اگر استاد هم بشود، باز هم به جستجوی هوای نفس و پیروی از خواستههای خود ادامه خواهد داد.
هوش مصنوعی: چندین بار باید به سر و پایم دست بزنند و مرا تحت فشار قرار دهند؟ لذت و شادی در این است که عاشق بیدست و پا باشد و از آزادی و بیقیدی برخوردار باشد.
هوش مصنوعی: هر کجا که شنونده دیر به سخن میرسد، بگذار سکوت خودش صحبت کند.
هوش مصنوعی: بر روی چهره دلربا، ابروانی وجود دارد که زیبایی آن به قدری است که میتواند هر چیزی را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: شخصی که لب تشنه است، تا زمانی که به چاه نیفتد، آبی پیدا نخواهد کرد. زمانی که روزگار به درخواست او پاسخ مثبت دهد، شرایط بهتر میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که دل آدمی درگیر عشق یا وابستگی باشد، به آسانی نمیتوان از آن جدا شد، مانند اینکه نمیتوانی خاکستر سوخته را از آتش جدا کنی.
هوش مصنوعی: من از نظر روشندلان دور افتادهام، بهطوری که وقتی مرا میبینند، آینهها به جای نشان دادن تصویر من، روی خود را به سمت عقب میچرخانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خلق هر کرم که کند هم خدا کند
باشد که ناگهی نگهی هم به ما کند
عیش و نشاط و شادی و لهوست مرمرا
تا ساقی من آن بت حوری لقا کند
زهره ست و ماه باده و رویش به روشنی
زان هر دو نور مجلس ما پر ضیا کند
آری چو ماه و زهره به یک جا قران کنند
[...]
هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند
آنرا وفا شمارم اگرچه جفا کند
با آنکه جز جفا نکند کار کار اوست
یارب چه کارها کند او گر وفا کند
آزادگان روی زمینش رهی شوند
[...]
چون مرد ترسد از حدئی کاوفتد و را
بهر وضو ز مسجد خود را جدا کند
بر قول بوحنیفه و شیبانی آن زمان
باید که آن نماز شده ز ابتدا کند
زیرا که نزد این دوامامش مجال نیست
[...]
با خلق هر کرم که کند چون خدا کند
باشد که ناگهان نظری سوی ما کند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.