خوش آنزمان که عتاب بهانه ساز نبود
زبان تیغ جفا اینقدر دراز نبود
بروی طوفان روزیکه دیده وا کردم
بروی دریا چشم حباب باز نبود
بلند و پست جهان با هم است پس زچه رو
نشیب بخت مرا طالع از فراز نبود
نشسته ایم بخاک سیه ز طبع بلند
سزای آنکه طبیعت زمانه ساز نبود
گهر خزف بود آنجا که گوهری نبود
هنر غریب شد آنجا که امتیاز نبود
مگیر سهل اگر درد عشق یکروز است
کدام روز تب شمع جانگداز نبود
دمیکه تخته مشق جراحتش بودم
هنوز آن مژه شوخ تیغ باز نبود
شکایتی که دل از زلف تابدار تو داشت
کم از شکایت شمع از شب دراز نبود
کلیم نسبت شمع ار بشعله چسبان شد
بتنگ درزی ربط نیاز و ناز نبود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مرور زمان و تلخیهای عشق اشاره میکند و از ناکامیها و سختیهای زندگی شکایت دارد. او به یاد میآورد که در گذشته، مشکلات و دردها به این اندازه نبودند و دنیای پرتلاطم امروز، برای او فرصتی برای آرامش باقی نگذاشته است. شاعر بیان میکند که زیبایی و هنر در مکانهایی که ارزش ندارد، به چشم نمیآید و همچنین اشاره دارد که عشق و درد آن همیشگی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. او در نهایت، به شکل زیبایی ارتباط میان عشق و رنج را توصیف میکند و نشان میدهد که زندگی پر از تضادها و تنگناهاست.
هوش مصنوعی: زمانی زیبا و دلنشین بود که انتقادها و سرزنشها بهانهای برای آسیب زدن به دیگران نبود و زبان بیرحمی آنقدر بلند نبود که به راحتی بتواند کسی را آزار دهد.
هوش مصنوعی: در روزی که به دنیا چشم گشودم، زندگی چون طوفانی سخت بود و زمانی که به دریا نگاه کردم، هیچ نشانهای از آرامش و زیبایی پیدا نکردم.
هوش مصنوعی: دنیا دارای فراز و نشیب است و هر دو جنبه در آن وجود دارد. پس چرا باید ناراحت باشم از اینکه بخت من در یک وضعیت پایین قرار دارد، در حالی که از بلندای بخت هیچ خبری نیست؟
هوش مصنوعی: ما در دل خاک سیاه نشستهایم، زیرا خُلق و خصوصیات بلند ما شایستهی تقدیر و سازگاری با زمانهای نبود که طبیعی باشد.
هوش مصنوعی: در جایی که ارزش و گوهری وجود ندارد، تنها چیزهای بیارزش و زودگذر به چشم میخورند. همچنین، وقتی که ویژگیهای برجسته و خاصی در میان نباشد، هنر نیز به فراموشی سپرده میشود و دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: مراقب باش که فکر نکنی درد عشق فقط یک روز طول میکشد؛ آیا هیچ روزی بوده که شعلهای که جان را میسوزاند، وجود نداشته باشد؟
هوش مصنوعی: در زمانی که من به خطخطی کردن زخمهایش مشغول بودم، هنوز آن مژهی نازک و playful (شوخ) باز نشده بود.
هوش مصنوعی: دل من نسبت به زلفهای پیچیده و دلربای تو، گلهای دارد که به اندازهی گلهی شمع از طولانی شدن شب است.
هوش مصنوعی: اگر چراغی به شعلهای نزدیک شود، دیگر نمیتواند در تنگنای نیاز و زیبایی به هم پیوند بخورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.