ایدل چو راز دوست نخواهی سمر شود
نامش چنان مبر که زبان را خبر شود
سر دارد الفتی بهوایت که چون حباب
با او سفر کند اگر از سر بدر شود
جاهل برو ز مرشد بیمعرفت چه فیض
کوری کجا عصاکش کور دگر شود
زنجیر زلف او دل دیوانه را شناخت
سودا مقررست که شب بیشتر شود
منت کش از حمایت کس نیست عجز ما
تا نقش سینه هست که ما را سپر شود
دود سپند بیهنری چون شود بلند
آتش زن ستاره اهل هنر شود
بر اهل عقل فیض جنون کم ز باده نیست
باید کسی ز کار جهان بی خبر شود
هر کس اگر بقدر هنر بهره یافتی
بایست آب بحر نصیب گهر شود
از هیچیک ندارد امید اثر کلیم
گره آه شعله گردد و اشکش شرر شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جزئیات عشق و معرفت اشاره دارد. شاعر از رازهای دوست و رابطه عاطفی سخن میگوید و تأکید میکند که نام دوست را نباید فاش کرد تا از زیبایی او کاسته نشود. او به ویژگیهای عشق اشاره میکند که مانند حباب میتواند بترکد و از سر برود، و نیز به عدم شناخت جاهلان از معلمان و فیضی که در عشق است، ناله میکند. همچنین به زنجیر زلف معشوق و دیوانگی دل اشاره شده است. شاعر یادآور میشود که افراد با هنر باید از عالم و عالمیان بیخبر باشند تا به عمق عشق و فیض برسند. در نهایت، بر ناامیدی و سوز دل اشاره میکند که در عشق و اندوه نهایتاً به گره و اشک تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر نمیخواهی راز دوستت فاش شود، پس نامش را طوری ذکر نکن که دیگران متوجه شوند.
هوش مصنوعی: سر عشق و علاقهای به تو دارد که مانند حبابی است که در سفر با او همراهی میکند، ولی اگر این عشق از سرش خارج شود، دیگر این همراهی را نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: ای نادان، دور شو از مرشد نادان که چه فایدهای دارد اگر کسی که خودش کور است، دیگران را نیز به کوری برساند.
هوش مصنوعی: زنجیر موهای او قلب دیوانه را شناخت و معلوم است که عشق، شب را طولانیتر میکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس از حمایت و کمک ما را یاری نمیکند، ولی تا زمانی که ما اقرار به ضعف خود داریم، سینهمان به مانند سپری از ما محافظت میکند.
هوش مصنوعی: دود اسپند که نشانگر ناتوانی و بیهنری است، اگر بلند و روبهافزایش باشد، به معنای آن است که ستارهها، که نماد افراد صاحب هنر و مهارت هستند، درخشانتر و با شکوهتر میشوند.
هوش مصنوعی: عقل و دانایی بعضی اوقات به دلیل عشق و شور و شوق از بین میرود و این حالت کمتر از حالت مستی نیست. برای کسی که درگیر کارهای دنیوی است، ضروری است که گاهی از این جهان فاصله بگیرد و بیخبر شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به اندازه talent و هنر خود ارزش داشته باشد، به همان مقدار هم میتواند از دریا به نفع خود بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: کلیم هیچ امیدی به کسی ندارد، اما هنگام گریهاش، آتش اشکهایش شعلهور میشود و آغازگر عواطف عمیقی میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود
وز دیدگان کنارم همچون شمر شود
از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا
از خون سر مژه چو سر نیشتر شود
راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد
[...]
ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
[...]
گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود
مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
ما را نه ممکن است که از تو به سر شود
گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود
آرام نیست یک نفسم در فراقِ تو
صبرم میسّر از تو دریغا اگر شود
گر جرمِ آفتاب بپوشد شگفت نیست
[...]
ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
آن بیوفای عهد شکن را سفر شود
کردند آگهم که فلان رفت و دور رفت
نزدیک بود کز تن من، جان به در شود
او می رود چو جان و مرا هست بیم آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.