بوقت گرسنگی نفس دون گدائی کرد
چو یافت یک لب نای دعوی خدائی کرد
گره گشاد ز کارم که سخت تر بندد
جز این نبود فلک گر گره گشائی کرد
شهید تیغ تو خون را حلال چون نکند
بمحشر از کفن سرخ خودنمائی کرد
نکرد همرهی تن بسیر باغ و بهار
بخار راه تو پائیکه آشنائی کرد
قدم براه تجرد چو آشنا گردد
زکفش آبله می بایدش جدائی کرد
کسیکه دل بغم روزگار کرد گرو
گرفت جام جم و کاسه گدائی کرد
طمع نتیجه حرمان دهد اگرچه کسی
ز آفتاب تمنای روشنائی کرد
چو قدردان هنر نیست خوار نتوان بود
ضرور شد که هنرمند خودستائی کرد
برهنه پائی دیوانگیست، می باید
سلوک راه طلب در شکسته پائی کرد
زیاده رغبت آن ماه شد بخونریزی
کلیم خون سبیل مرا بهائی کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و تجربیات زندگی خود میپردازد. او از گرسنگی و فقر سخن میگوید و چگونگی نیاز به کمک و گدایی را توصیف میکند. شاعر به ناامیدی و انتظار در برابر مشکلات زندگی اشاره دارد و به تصویر کشیدن مصائب و زخمهای روحی و جسمی خود میپردازد. همچنین در مورد هنر و ارزشهای آن صحبت میکند و به این نکته میپردازد که وقتی هنری قدر دانسته نمیشود، هنرمند مجبور است به شایستگی خود افتخار کند. در نهایت، شاعر به فداکاری و مقابله با سختیها و حوادث زندگی میپردازد و به فلسفه وجودی خود و ارتباطات عاطفی در روابط انسانی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی به شدت گرسنه باشد، حتی نفسهایش از سر نیاز به خواهش و تمنّا میافتد. اما وقتی که به یک لقمه نان رسید، به خودستایی میپردازد و خود را در جایگاه خدایی قرار میدهد.
هوش مصنوعی: مشکل من به قدری شدید است که حتی اگر راهی برای گشایش آن باشد، باز هم نتیجهای جز این نخواهد بود. اگر سرنوشت هم بخواهد کمک کند، از این وضعیت دشوار کم نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: شهید با شمشیرش خون را حلال میکند، چرا که در روز قیامت از کفن سرخی که بر تن دارد، خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: تنهایی در دل باغ و بهار، تو را آشنا کرده است، باید راه خود را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: وقتی کسی در مسیر روحانی و آزادگی قدم میگذارد و به حقیقت نزدیک میشود، دیگر نمیتواند به چیزهای دنیوی وابسته باشد و باید از خودخواستههای معمولی جدا شود.
هوش مصنوعی: کسی که دلش را به غم و اندوه روزگار فروخته است، به دنبال محتوای باارزشی مثل جام جم میگردد و در عین حال زندگیاش به حالت نیازمندی و گدایی درآمده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال روشنایی و خوشبختی باشد، ممکن است امیدش به ناامیدی و حسرت تبدیل شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی به هنر ارزش ندهد، نمیتوان آن را بیارزش دانست. بنابراین، لازم است که هنرمند برای ارزشآفرینی، خود را معرفی و ستایش کند.
هوش مصنوعی: مردی که پا برهنه میدود، در واقع دیوانه است. برای دستیابی به حقیقت و سیر و سلوک معنوی، باید با مشکلات و سختیها کنار آمد و بهگونهای دیگر حرکت کرد.
هوش مصنوعی: آن ماه (عشق) به قدری به خونریزی و نزاع تمایل پیدا کرد که خون موهای من برایش بها و ارزشی پیدا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به خاک راه تو هرکس که جبهه سایی کرد
تمام عمر چو خورشید خودنمایی کرد
فغان که ساغر زرین بی نیازی را
گرسنه چشمی ما کاسه گدایی کرد
خدنگ آه جگردوز را ز بیدردی
[...]
نداشت چون سوی مقصود ره بکسوت خویش
بتن ز روی ریا رخت پارسائی کرد
به حیله رندی و تلاشی و مزلکوتی
بدل به زاهدی و تقوی ریائی کرد
کسیکه بهر خدا ترک خودستائی کرد
تواند آنکه بملک خدا خدائی کرد
غلام صافی آئینهام که رد ننمود
بهر لباس برش هر که خودنمائی کرد
میان خلق جهان همچو شانه باید بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.