گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بستم

که حسرت نامه ام را بر شکست بال خود بستم

سخن از عرش گوید مرغ دل تا آستانش را

به سرو قامت آه بلند اقبال خود بستم

به رنگ صبح کی افسرده از تهمت پیری

کمر از نور فیض جام مالامال خود بستم

زخجلت خویشتن را از دل خود هم نهان دارم

در این آیینه ره بر صورت احوال خود بستم

ز بس رخساره ام در گرد کلفت شد نهان جویا

به روی آینه دیواری از تمثال خود بستم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode