گنجور

 
جویای تبریزی

زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش

شیرهٔ جان می چکد چون صاف لذت از لبش

ناله از دل، آه گرم از سینه، اشک از دیده ام

رنگ از رخ، بو ز پیراهن، نزاکت از لبش

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode