ترا محرومی ارزانی زآغوش تپیدنها
مرا صحرا به صحرا میبرد جوش تپیدنها
به جای شیر از طفلی ز بس خوناب غم خوردم
مرا گهوارهٔ راحت شد آغوش تپیدنها
چنان از شش جهت افشرد سختیهای ایامم
که رفتم چون رگ یاقوت از هوش تپیدنها
بحمدالله که شد دردم دوای درد بیدردی
نهد مرهم به نیش راحتم نوش تپیدنها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی تجربههای درد و رنج شاعر است. شاعر از محرومیت و دشواریهایی که در زندگی داشته، میگوید و به ویژگی تپش و جوش زندگی اشاره میکند. او به یاد میآورد که به جای شیر در دوران کودکی، درد و غم را چشیده است. همچنین از فشارها و سختیهای زندگی سخن میگوید که او را به زخمهایی مانند یاقوت تشبیه میکند. در نهایت، شاعر به نوعی آرامش و التیام دست مییابد و به اهمیت تجربهها و تپشهای زندگیاش اشاره میکند که باعث درک درد و لذت میشود.
هوش مصنوعی: تو به خاطر محرومیتت، در آغوش تپشها و احساسات، آرامش را از دست دادهای. این احساسات شدید مرا از جایی به جایی دیگر میبرند و مانند سرازیر شدن آب در بیابان، مرا در حرکت و بیقراری نگه میدارند.
هوش مصنوعی: به جای شیر، به دلیل درد و غم بسیار که کشیدهام، آغوشم به جای گهواره، جایی برای آرامش و سکون تبدیل شده که پر از تپش و احساسات متضاد است.
هوش مصنوعی: آنچنان در فشار و از سختیهای روزگار غرق شدم که مثل رگ یاقوتی از شدت احساسات و تپشها به بیهوشی رفتم.
هوش مصنوعی: خوشبختانه درد من درمان شد و اکنون آرامشی به من داده که مانند مرهمی به زخمهای زندگیام عمل میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.