جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹

ترا محرومی ارزانی زآغوش تپیدن‌ها

مرا صحرا به صحرا می‌برد جوش تپیدن‌ها

به جای شیر از طفلی ز بس خوناب غم خوردم

مرا گهوارهٔ راحت شد آغوش تپیدن‌ها

۳

چنان از شش جهت افشرد سختی‌های ایامم

که رفتم چون رگ یاقوت از هوش تپیدن‌ها

بحمدالله که شد دردم دوای درد بی‌دردی

نهد مرهم به نیش راحتم نوش تپیدن‌ها