گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

عاشقان را با پریشانی ست پیمانی درست

نقش ما بنشسته با زلف پریشانی درست

حسن شوخش پرده برگیرد اگر از روی کار

در جهان باقی نمی ماند گریبانی درست

عاجز است از عهدهٔ تعمیر او میخانه ها

بسکه رنگم با شکستن بسته پیمانی درست

گرمی خونم گدازد بیضهٔ فولاد را

از تنم نتوان برون آورد پیکانی درست

هرزه گویا خون دل نوشند از آن کاین قوم را

ژاژخایی در دهن نگذاشت دندانی درست

چون کند زورآزمایی پنجهٔ خورشید عشق

کی بسان صبح می ماند گریبانی درست

بسکه کاهید از دل من آنقدر باقی نماند

کاندرو جویا کند جا تیر مژگانی درست

 
 
 
کمال خجندی

ما به کفر زلف او داریم ایمانی درست

بابت پیمان شکن عهدی و پیمانی درست

گر چه چشم می گویدم جویم دلت لیکن که یافت

قول مستی راست عهد نامسلمانی درست

عهدها بندد که سازم عاقبت دل با تو راست

[...]

جامی

رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست

در ازل بسته ست با پیمانه پیمانی درست

در لباس شیشه تا می جلوه گر شد کم گذاشت

خلعت تقوا و توبه بر مسلمانی درست

گر دهد لب نوجوانی می ندانم چون گزم

[...]

عرفی

عشق کو تا نو کنم با درد پیمانی درست

از فغان در شهر نگذارم گریبانی درست

با وجود آن که عشق آورد صد داروی تلخ

بهر درد ما نشد اسباب درمانی درست

تا نبردم صد شکاف از دست، گریبانم نهشت

[...]

صائب تبریزی

سرنزد از بلبلم هر چند دستانی درست

ناله ام نگذاشت در گلشن گریبانی درست

گر چه دایم در شکستم بود چشم شور خلق

شور من نگذاشت در عالم نمکدانی درست

بلبل از آوازه عالم را گلستان کرده بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه