گنجور

 
جویای تبریزی

دل از خیال رخت سرخوش ایاغ گل است

نگه بروی تو پروانه چراغ گل است

به ماه عارض او چهره شد ز بی رویی

دلم همیشه ازین رو چو لاله داغ گل است

به باغ باده دلم غم کشیده ام نکشد

کرا هوای قدح نوشی و دماغ گل است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode