تا سر ما کشتگان آن تندخو بر کف گرفت
شد چنان سرخوش که پنداری کدو بر کف گرفت
آب گردد بس که از شرم صفای عارضش
دست از آن آیینه میشویم که او بر کف گرفت
گفت ازین مو هم فزونتر عاقبت کاهد تنت
وقت گفتن تار زلف آن جعد مو بر کف گرفت
سیر دارد گلشن رخسارهاش از عکس جام
تا گل پیمانه آن آیینه رو بر کف گرفت
ساغر پیمانه کی بر آتشم آبی زند
بعد از این باید مرا جویا سبو بر کف گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیبایی و جذابیت معشوقهاش میپردازد. او از سرخی چهره و خوشحالی او میگوید که به قدری است که انگار کدو را در دستش گرفته است. زیبایی او باعث شرم و حیرت میشود که حتی آینه هم از نگاه به او شرمنده است. سپس شاعر به تار موی او اشاره میکند که بر زیبایی و جذابیتش افزوده شده است. در نهایت، شاعر به احساس خود اشاره میکند و میگوید که دیگر نمیتواند از عشقش فرار کند و باید به دنبال سراب بگردد. این اشعار به خوبی احساس عشق و زیبایی را منتقل میکنند.
هوش مصنوعی: وقتی سر ما قربانیان آن شخص تندخو را در دستانش گرفت، چنان شادمان شد که گویی کدویی در دستانش گرفته است.
هوش مصنوعی: آب به خاطر شرم زیبایی چهره او آنقدر زلال میشود که ما از آن آینهای که او با دست گرفته، دست میکشیم.
هوش مصنوعی: او گفت که در نهایت، از این مو هم بیشتر باعث کاهش نیرو و انرژیات میشود. در لحظهای که صحبت میکند، تار موی پیچیده و فر خورده آن را در دست میگیرد.
هوش مصنوعی: چهرهی زیبایش همچون باغی سرسبز است که از تصویر جام تا گل نوشیدنی، آینه را در دستانش دارد.
هوش مصنوعی: از این پس باید به دنبال چیزی باشم که در دل آتش من چیزی نریزد و فقط باید سبویی در دست بگیرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.