نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او
در دهان مار باشد مهرهٔ بازوی او
چون گره از طرهٔ مشکین گشاید در چمن؟
کز شمیم گل غبار آلود گردد موی او
آنکه بال سرعت رنگش ز ضعف تن شکست
می برد همچون حنا از دست رنگ روی او
حبذا زلفی که بیزد هر سحر موج نسیم
در حریم نکهت سنبل عبیر بوی او
نه همین آشفته زلف از پهلوی رخسار اوست
نعل در آتش بود بر روی او ابروی او
چون نیابد دل ز فیض یاد رخسارش کمال
می کند آیینه را آدم مثال روی او
وقت آن کس خوش که شب ها کار جوهر می کند
پیچ و تاب فکر در آیینهٔ زانوی او
از صفا آیینه شور موج جوهر را نشاند
کرده ام هموار بر خود وضع ناهموار او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.