گنجور

 
 
 
فخرالدین اسعد گرگانی

اگر چه دل به آب صبر شسته است

هوای دل هنوز از من نجسته است

سید حسن غزنوی

دل من از فراق خواجه مخلص

خداوندا تو میدانی که خسته است

جمالش تا گل از چشمم ببر دست

هزاران خار در چشمم نشسته است

ز حسرت خواب از دیده گشادست

[...]

عطار

ز بی‌صبری دلت گر سخت خسته‌است

صبوری کن مگر در وقت بسته‌است

اهلی شیرازی

مرا گر پای بند غم شکسته است

کسی پای ترا آخر نبسته است

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه