ششم پندت بگویم، گر کنی گوش
گرت زخمی رسد از دهر مخروش
گر آسیبی رسد از چرخ وارون
دل خود را مکن زین غصه پر خون
به ناخوش، خوش برآ، تا می توانی
که خوش نبود به تلخی زندگانی
مصیبت چون رسد، بر کف مزن کف
که بر خود می کنی آن را مضاعف
ز دست محنت دوران بری جان
اگر مشکل کنی بر خویش آسان
ز ویرانی تن تا برنتابی
که هست این خانه را رو در خرابی
ازین دریای محنت رخت برکش
که گاهی خوش بود، گاهیت ناخوش
مشو از ریسمان چرخ در چاه
مرو گفتم به بازیهاش از راه
به نابودش مشو محزون و غمگین
مگردان هم ز بودش کام شیرین
پر از بود و ز نابودش مکن دود
که نه بودش اثر دارد، نه نابود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به انسانها توصیه میکند که در برابر سختیها و مشکلات زندگی صبور باشند. او میگوید اگر دچار آسیب یا ناراحتی شدیم، نباید به غصه و افسردگی بپردازیم. بلکه باید به دنبال خوشیها باشیم و تلخیهای زندگی را فراموش کنیم. مصیبتها اگرچه دردناک هستند، اما نباید باعث افراط در ناراحتی شوند، زیرا این مشکلات گذرا هستند. او همچنین بر این نکته تأکید میکند که باید از فکر کردن به گذشته یا آیندهی منفی دوری کنیم و در هر لحظه، مثبتاندیشی کنیم. زندگی پر از چالشهاست، اما با نگاه مثبت و امید میتوان بر آنها غلبه کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.