زهی نور رخت شمع دل من
وصالت از دو عالم حاصل من
بسی بی ماه رویت، صبر کردم
بسی از انتظارت غصه خوردم
بسی شبها سرشک از چشم پرخون
دوانیدم به هر جانب چو گلگون
که اینک سوی شبدیزت رسیدم
غلط بود آنکه خود گردت ندیدم
مرا مقصود از عالم تو بودی
وگر شادی و گر غم هم تو بودی
اگر در کعبه رفتم گر سوی دیر
به هر جانب که کردم در جهان سیر
به بالای بلندت ای خداوند
به رخسارت که به زان نیست سوگند
که هر جانب که روز و شب رسیدم
ندیدم جز رخت در هر چه دیدم
تو ای دل گر غمی دیدی مگو هیچ
که ضایع نیست در درگاه او هیچ
ز روی زرد و اشک ار یافتم رنج
شدم زان سیم و زان زر صاحب گنج
نگویم دل ز هجران بی قرار است
که گلهای من از آن خارخار است
دلم کو بود از هجران به صد شاخ
ز زخم تیر غم سوراخ سوراخ
کنون شادی به جای غم نهادم
به هریک زخم، صد مرهم نهادم
ز هجران گرچه دل بد پاره پاره
نمی نالم که وصلش کرد چاره
اگرچه عمری از هجران بسیار
به کنج غم نشستم رو به دیوار
کنون الحمدلله ای دلارام
که می بینم رخت بر بهترین کام
خم زلفت ز کارم بند بگشود
درآمد نیکی و شد هر چه بد بود
شب هجران من گردید کوتاه
برآمد یوسف وصل من از چاه
برستم از شب هجران و محنت
به بخت من برآمد صبح دولت
قدم اقبال، در کوی من آورد
سعادت روی با روی من آورد
زمان هجر و ناکامی به سر شد
غمی گر بود از خاطر به در شد
نکیسا چون فرو خواند این غزل باز
درآمد باربد دیگر به آواز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل در مورد عشق و انتظار شاعر برای وصال معشوقهاش است. شاعر از صبر و رنجهایی که در غیاب معشوق تحمل کرده، صحبت میکند و بیان میکند که هر جا میرود، فقط تصویر معشوق را میبیند. با وجود غم و دردهای ناشی از جدایی، او سرانجام به شادی و وصال دست مییابد و از اینکه به معشوق رسیده، ابراز خوشحالی میکند. در انتها، شاعر به بهبود وضعیت زندگیاش و پایان دوران محنت اشاره میکند و نوید روزهای خوب آینده را میدهد.
هوش مصنوعی: شمع دل من به نور روی تو روشن شده و از عشق تو در این دو جهان به حقیقتی بزرگ دست پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: مدت زیادی منتظر رویت بودم و برای دیدنت خیلی غصه خوردم.
هوش مصنوعی: بسیاری از شبها اشکهای خونینم را به هر طرف ریختم مانند گلی که رنگش به قرمزی میزند.
هوش مصنوعی: اینک به تو نزدیک شدم و احساس میکنم که قبلاً نباید به تو بیتوجهی میکردم و نمیبایست گرد و غبارت را نادیده میگرفتم.
هوش مصنوعی: من هدف و مقصودم در این دنیا تو بودی و اگر شادی بود یا غم، باز هم تو بودی.
هوش مصنوعی: اگر به کعبه بروم یا به معبد، در هر طرفی که بروم و در دنیا بگردم، باز هم به خدا و حقیقت نزدیک میشوم.
هوش مصنوعی: ای خداوند بزرگ، به زیبایی چهرهات سوگند میخورم که به زانو درنخواهم آمد.
هوش مصنوعی: هرکجا که رفتم و زمان گذشت، فقط تو را دیدم و هیچ چیز دیگری ندیدم.
هوش مصنوعی: اگر دلی غمی را تجربه کرده، نباید هیچ چیزی بگوید، زیرا در درگاه او هیچ چیز بیارزش نیست.
هوش مصنوعی: اگر از چهره زرد و اشکهايم رنج کشيدهام، به خاطر غم و اندوهی است که از آن جواهرات و ثروتها به دست میآورم.
هوش مصنوعی: نمیگویم که دل به خاطر جدایی بیتاب است، زیرا گلهای من به خاطر تیرگی و درد دل آزار میبینند.
هوش مصنوعی: دل من از درد جدایی به شدت آسیب دیده و پر از زخمهای عمیق است.
هوش مصنوعی: اکنون به جای ناراحتی، شادی را قرار دادهام و بر هر زخم، صد درمان گذاشتهام.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه از دوری او دل من بسیار آزار میبیند و پارهپاره شده است، اما من شکایتی ندارم؛ زیرا رسیدن به او راهی برای درمان دردهایم بود.
هوش مصنوعی: هرچند مدت زیادی را در حسرت و دوری گذراندهام و تنها در دلتنگی و غم نشستهام، اما همچنان به دیوار نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: اکنون خدا را شکر میکنم ای محبوب که چهرهات را در بهترین حالت میبینم.
هوش مصنوعی: با افتادن خم زلف تو، مشکل من حل شد و همه چیز خوب پیش رفت و بدیها از بین رفت.
هوش مصنوعی: شب فراق من کوتاه شد و یوسف وصالم از چاه خارج شد.
هوش مصنوعی: من از شب تاریک فراق و درد عبور کردم و اکنون صبح خوشبختی و پیروزی به سراغم آمده است.
هوش مصنوعی: با آمدن خوشبختی، قدم رنج و زندگی به کوچه و خیابان من رسید و رو در روی من قرار گرفت.
هوش مصنوعی: زمان دوری و ناامیدی به پایان رسید. اگر اندوهی بود، از ذهنم پاک شد.
هوش مصنوعی: نکیسا، وقتی این شعر را خواند، باربد دوباره با صدای خود به اجرا پرداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.