به فضل عام تو یا رب که در سرای وجود
دقیقه ای ز فنون کرم فرونگذاشت
به صنع تو که ندیده مدوز کلک و مداد
به لوح ساده هستی هزار نقش نگاشت
که بخش دولت جاوید شهریاری را
که فیض خود از هیچ کس دریغ نداشت
بلند مرتبه یعقوب بن حسن که ز عدل
لوای جاه و جلالت به آسمان افراشت
حساب حاصل او جز خدا نداند کس
به کشتزار جهان بس که تخم نیکی کاشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خدایگان کریمان مشرق و مغرب
که همّتت سر اجرام آسمان بفراشت
خرد خانة اندیشه بر صحیفة دل
لطیف تر ز ثنای تو صورتی ننگاشت
عطای دست او بر مدح من سبق می برد
[...]
زهی فرشته صفاتی که چرخ ذات ترا
برای تربیت ملک در جهان بگماشت
کنون که دور زمان با کلاه داری خویش
کلاه گوشه ی قدر تو بر فلک بفراشت
مرا که داعی این دولت فرو مگذار
[...]
قضا ز شعله قهر تو لمعه ای برداشت
زمانه را بچمن آتش قیامت کاشت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.