لاله بین در بیستون چون غرق خون افتاده است
گویی ازکان آتشین لعلی برون افتاده است
نی غلط کردم که از سوز درون کوهکن
شعله در دامان کوه بیستون افتاده است
چون رهم از زلف مشکینت که در هر حلقه اش
صد دل دانا به زنجیر جنون افتاده است
روزم از بی مهریت شب گشت و آن شب را شفق
بر رخ زردم سرشک لاله گون افتاده است
بار هجران تو چون سنجم که این بار گران
از ترازوی قیاس من فزون افتاده است
دل که می تابد بر او رویت ز راه دیده هست
خانه ای کز روزن آن مه درون افتاده است
طوقداران غمت گردنکشان عالمند
در میان آن همه جامی زبون افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تصویرسازی زیبا و غمگینی از احساسات عاشقانه و غم هجران پرداخته است. او به لالهای اشاره میکند که در بیستون در خون غرق شده، نماد احساس درد و رنج عاشق است. کلمات به کار رفته، نشاندهنده سوز و آتش درون عاشق و تاثیر عمیق معشوق بر زندگی او هستند. شاعر به شدت تحت تأثیر بیمهری معشوق و سنگینی بار هجران قرار دارد و به زیبایی وضعیت خود را با تصاویری از رنگ و نور توصیف میکند. در نهایت، او به تنهایی و زبونی در میان جهانیان اشاره دارد که در مقابل غم عشقش ناتوان است.
هوش مصنوعی: لالهای که در بیستون به زمین افتاده، به نظر میرسد که در خون غرق شده است؛ مانند اینکه گوهری سرخ و آتشین از دل زمین بیرون آمده باشد.
هوش مصنوعی: من اشتباه کردم که از شدت احساس درونی، شعلهای در دامن کوه بیستون به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: وقتی از زلف مشکی تو عبور میکنم، هر حلقهاش باعث میشود که صد دل آگاه به زنجیر عشق و جنون گرفتار شوند.
هوش مصنوعی: روز من به خاطر نبودنت به شب تبدیل شده و آن شب، مانند بامداد، روشنایی قرمز رنگی به چهره زرد من انداخته است که نشاندهندهی غم و اندوه من است.
هوش مصنوعی: بار جدایی تو را چگونه با چیزی بسنجم، در حالی که این بار سنگین بیشتر از آن چیزی است که میتوانم اندازهگیری کنم؟
هوش مصنوعی: وقتی دل شاد و نورانی میشود، زیباییهای تو از طریق چشمانم نمایان میشود، مثل خانهای که نور خورشید از پنجرهاش به داخل میتابد.
هوش مصنوعی: در دنیای غم تو، کسانی هستند که سروری و قدرت را در دست دارند، اما در میان تمام آنها، جامی از شراب که نشانه ذلت و ضعف است، بر زمین افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بخت ما چون بید مجنون سرنگون افتاده است
همچو داغ لاله، نان ما به خون افتاده است
تا تو رفتی کار صبرم با جنون افتاده است
داغ دل چون لاله در گرداب خون افتاده است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.