خانه دل خراب کرده توست
چشمه جان سراب کرده توست
خورد را چشم او ندیده به خواب
هر که بی خورد و خواب کرده توست
زاشک نومیدی و نم حسرت
دیده تر پر آب کرده توست
گرچه مویم سفید گشت چو شیر
چهره از خون خضاب کرده توست
تا تو رند و شرابخواره شدی
دل خلقی کباب کرده توست
چشم گریان من ز عکس لبت
ساغر پر شراب کرده توست
جامی و شعر خوش توو دشنام
شعرهایش جواب کرده توست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.