ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی
دستی به سر ز دست دل از دست دادگی
چون بر بساط حسن دوانی زناز اسپ
شاهان ملک را نرسد جز پیادگی
کردی بهشت منزل ما را ز روی خویش
سر برزد از شمایل تو حورزادگی
در مجلس تو شاهد گل وانهاد روی
وز تو نداشت شرم زهی وانهادگی
گر گویمت که آینه ام طلعت تو را
رخ برمتاب کین سخن آید ز سادگی
گفتی که کم گری و زخم بین ولی چه سود
در کار من چو گریه نکرد ایستادگی
جامی اگر نه جام به یاد لبت کشد
درکام ذوق او نکند باده بادگی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.