هیچ ازین مبتلا نمی پرسی
چیست موجب چرا نمی پرسی
نیست پروای حال بنده تو را
وز برای خدا نمی پرسی
وقت بیگانگان خوش است بسی
کز من آشنا نمی پرسی
همه جا بر تو راه می گیرم
هرگزم هیچ جا نمی پرسی
پادشاهی کس از تو چون پرسد
که چرا از گدا نمی پرسی
به طفیل سگان بپرس از من
گر از ایشان جدا نمی پرسی
حال جامی وفاست با سگ تو
حال اهل وفا نمی پرسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به غفلت دیگری اشاره میکند که هیچگاه حال او را نمیپرسد و از اینکه به او توجهی ندارد، ناراحت است. او متوجه میشود که دیگران به خوشیها و زندگی خود مشغولند و از او غافلاند. شاعر میگوید که حتی در مکانهای مختلف نیز مورد توجه قرار نمیگیرد و از این بیتوجهی رنج میبرد. در نهایت، اشارهای به وفای سگها به عنوان نماد وفاداری میکند و میگوید که حال وفاداران را هیچکس نمیپرسد.
هوش مصنوعی: هیچکس از این مصیبت نمیپرسد که چه چیزی باعث شده و چرا هیچکس سوال نمیکند.
هوش مصنوعی: تو به حال من هیچ توجهی نداری و از روی احترام به خداوند هم از من نمیپرسی.
هوش مصنوعی: زمانی که دوستان و آشنایان دور هستند، برای من بهتر است؛ زیرا در این وقت هیچکس از حال من نمیپرسد.
هوش مصنوعی: همه جا برای تو تلاش میکنم و هرگز از کسی نمیپرسم.
هوش مصنوعی: اگر کسی از تو بپرسد که چرا از گدا سوال نمیکنی، باید بدانی که این سوال بیمعناست.
هوش مصنوعی: اگر از من درباره سگها میپرسی، از خودشان بپرس، چون اگر از آنان جدا نمیشوی، نیازی به سوال کردن از من نیست.
هوش مصنوعی: در حال حاضر، تو با میگساری مشغولی و وفاداری را فراموش کردهای؛ حتی به حال کسانی که به وفا извест هستند نمیاندیشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.